مسئولیت و سازندگی
🔷 تفكر سنگ اول رشد انسان و زير بناى تربيت او و سرنخ اين كلاف سر درگم است. ادامهى تفكر، شناخت است و ادامهى شناخت، محبت است و ادامهى محبت، حركت و عمل و آزادى و رشد و تكامل و آدم شدن و انسان شدن.
🔷 البته تفكر به تنهايى كافى نيست. ذهن ما مانند معده احتياج به مواد خامى دارد كه آن را هضم كند، شيرهاش را بمكد و آن را تبديل به انرژى، تبديل به عمل كند. فكر ما نيز نيازمند مواد خامى است كه آنها را هضم كند و به معرفت و عشق و عقيده و به عمل تبديل بنمايد.
🔷 براى رشد انسان، فقط تفكر نتيجه بخش نيست. تفكر احتياج به تدبرها و مطالعات و مواد خام دارد و اين هر دو باز احتياج به اصل ديگرى دارند؛ اصل تعقل و سنجش.
🔷 شناخت نهايى به مقايسه و سنجش و به نظارت عالى عقل نيازمند است. چون عقل دو نظارت دارد: يكى بر راههايى كه فكر ارائه مىدهد و ديگر بر هدفهايى كه فكر براى نشان دادن راهش مىكوشد و تلاش مىكند. با سنجش راهها و سنجش هدفهاست كه انتخاب امكان پذير مىشود.
🔷 شناخت و انتخاب و عمل نتيجهى تدبر و تفكر و تعقل است و اين هر سه نياز به كسى دارند كه آنها را رهبرى كند و كنترل نمايد، كه گفتهاند: «هَلَكَ مَنْ لَيْسَ لَهُ حَكيمٌ يُرْشِدُهُ»؛ آن كس كه با حكيم راهنمايى همدم نيست به هلاكت رسيده است. مربى حكيم و رهبر دانا مىتواند ما را از نزديكترين راهها به مقصد برساند.
🔷 و مربى سه كار را عهدهدار است:
الف: تزكيه و آزادى: قطبنماى فكر ما مىتواند جهت حركت ما را نشان بدهد به شرط اينكه گرفتار آهن رباهاى عادت و تعصب و تقليد نشده باشد؛ و گرنه اين قطبنماى منحرف به جاى اينكه ما را به مقصد برساند، در دريا غرق مىكند. راستى آن كس كه تفكر ندارد به نجات نزديكتر است تا كسى كه تفكراتش را به انحراف كشيدهاند.
ب:تعليم و آموزش: خيلىها تفكراتى را شروع كردهاند و به نتيجه نرسيدهاند و مأيوس شدهاند و يا به نتيجههاى غلط دست يافتهاند و منحرف شدهاند. پس بايد مربى به ما روش تدبر و مطالعه و طرز تفكر را بياموزد.
ج:تذكر و يادآورى: انسان گرفتار غفلتها و گرفتار وسوسههايى است كه شيطان به آن كمر همت بسته و اين است كه مربى بايد يادآورىها و تذكرهايى داشته باشد. «وَذَكِّرْ فَانَّ الذِّكْرى تَنْفَعُ الْمُؤمِنينَ».
📚 مسئولیت و سازندگی، ۶۸